عروس دهه شصت

متن مرتبط با «مراسم عروسی در هند» در سایت عروس دهه شصت نوشته شده است

تنور درمانی

  • تو خونه روستا ما یک اتاقی داریم که توش یک تنور سنتی داره ولی مایی که قلقش را نمیدونیم هیچوقت استفاده نکردیم .هفته گذشته دوست خواهرم من وخواهرم را به باغشون دعوت کرده بود برای تنور درمانی .راستش از اینکه از صبح حاجی را تنها بگذارم وبرم پی خوشگذرونی برام سخت بود .چون میدونستم اذیت خواهد کردو ممکنه لحظه حرکت برنامه ای بچینه نذاره برم واگه رفتم تا عصر هزار بار ز میزنه .ولی نقشه ای چیدم ، از دختر سومی خواستم تا از شب قبلش بیاد خونمون وبه غذا وچای وخرده فرمایشات باباش برسه صبح زود بیدار شدم وصبحونه حاجی را دادم واز شانس من زود خونرو ترک کرد وکمی بعد خواهرم اومد دنبالم.ظهر حاجی اومده بود وسراغ منو گرفته بود ودخترم گفته بود یک برنامه یهویی پیش اومد ورفتن باغ فلانی.معلومه که باور نکرده بود ومیگفت تو صبحها با هزار زحمت بیدار میشی،من باید شک میکردم که چرا امروز زود بیدار شدی.اینم بگم من از شب قبلش سر گیجه داشتم .ولی به اونم اهمیتی ندادم ورفتیم.اولش بساط صبحانه چیده شد توسط خانم میزبان یعنی فریبا خانم . نیمرو با روغن محلی ونون تازه که سر راه گرفتیم .بعدش ما با یک خانم دیگه که همسایه صاحبخونه بود وهمکلاسی قدیم خواهرم،نشستیم ومشغول صحبت شدیم .فریبا خانم بساط خمیر را آورد وخمیر درست کرد وگذاشت گوشه ای استراحت کنه .بعد رفت سر تنور وروشنش کرد.منم با دقت نگاه میکردم تا یاد بگیرم.البته نه برای نون پختن که اصلا کار من نبود .بلکه برای خواص درمانیش.تنور که خوب گرم شد وقت پختن نان بود .تا ظهر کلی نون سنتی آماده شده بود .فبل از ناهار کمی خوردیم عطر عجیبی داشت نونهاشون.برای ناهار هم قورمه سبزی درست کرده که جای همگی خالی ..بعداز خوردن ناهار وکمی استراحت باز رفتیم سر تنور که حالا کمی خنک شده ونشستیم دو, ...ادامه مطلب

  • درگذشت شوهر ملکه

  • همسرم زیاد درباره کودکیش واز دست دادن پدرش ورفتار ناپدری باما حرف نمیزد.اتفاقا تعریفش هم میکرد که ما هم احترامش کنیم.مادرشوهرم زن با سیاستی بود حتی کاری کرده بود که اقوام پدری همسر هم ناپدری را محترم میدانستن.ولی در واقع اون یک ادم پول پرست وبداخلاق وطمع کار بود.همسرم را از سنین نوجوانی از خونه بیرون کرده بود واون وبرادر کوچکش در یک اتاق زیر شیروانی مانند خونه پدری ،زندگی کرده بودن.ولی بعداز ازدواج ماها وقتی که دید وضع اینا بهتر شد ،با ماها رفت وآمد کرد وهمش تلپ میشدن خونه ما ..حالا اینا هم گذشت وپسرشون چه کلاهی سر همسرم گذاشت وچه اختلافاتی که نشدوما از سال نود با اینا قطع رابطه کردیم.فقط مراسم مادر شوهرم رفتیم .سال نود وپنج که مادرشوهر فوت کرد چتد ماه بعد رفت یک زن متولد ۴۰ گرفت ..دیگه ما ندیدمشون..تا اینکه بعدازدوسه ماه بیماری چند روز پیش از دنیا رفت. البته قبل از اون هم دو سه سالی بود آلزایمر داشت.دو پسر ویک دختر داره،که من فقط با دخترش در ارتباط هستم.از اونجایی که این دختر با برادراش قطع رابطه هست از من خواست روز خاکسپاری کنارش باشم.دیگه نتونستم به حاجی بگم .چون اگه میگفتم مخالفت میکرد.وبدون احازه حاجی رفتم مراسم.البته فقط خاکسپاری.خدا کنه بو نبره.اختلافشون اینقدر ریشه دار هست که دختره برای خودش تو خونه مراسم گرفت ومسجد نرفت.میترسیدم حاجی اینم نره .فقط مشکی نپوشید ومنم زیاد سربه سرش نذاشتم .ترسیدم لج کنه .به یک پیرهن تیره رنگ بسنده کردیم.اونجا هم اولش رفت نشست بالای مجلس وپیش صاحب عزا ننشست،ولی اواسط مجلس جاشو عوض کرد.کلا چون آدم بد دلی بود مجلسش خیلی خوار وخفیف بود.حالا ما که مسجد را ندیدیم ولی از نظر تجملات دخترش کم وکسر نذاسته بود ولی مهم اینه که همه بگن حیف شد چه آدم, ...ادامه مطلب

  • ماجرای ناپدری وبچه هاش

  • این پیام را کمی پیشتر برامون فرستادخیلی دردناکه فکر میکنم برای یک مادر ترسناکتر از مرگ نگرانی از بچه هاش هستدکتر موقع ترخیص بهش کورتون تجویز کرده بود امروز رفت واسه رادیوتراپی کورتون رو تمدید کرده و رادیو تراپی هم نکرد.حتی نزاشته از ماشین پیاده بشه.نمیدونم چرامن واقعیت رو‌ پذیرفتم ولی با این همه خیلی سختهالان اومدنی .......دستمو محکم گرفت و گفت عمر دست خداست ولی اگه من طوریم شد مواظب بچه‌ها باش.فکر کنم یه چیزهایی فهمیده بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چنین مادری داریم

  • دیروز با خواهرم در مورد یکی از وبلاگها که تازه پیدا کردیم حرف میزدیم.اینکه که چه دختر خوبیه وتازه عروسی کرده و۸ خانواده شوهرش باهاش خوب تا نمیکنن وباعث اختلافشون میشن ویه جورایی خودشونو دست بالا میگیرن واینابعد مامانم زود میپره وسط حرفمون ومیگه مثل مستاجر ما دیگه میگم آخه طفلک معصوم این چه زنی بود گرفتی!!خیلی پسر خوبیه ها.معلومه خانوادش هم متشخص وآدم حسابین.ولی زنش در شان اون نیست..اصلا به روش نیاوردیم که چرت میگه.ولی ما داشتیم بر عکس اینو میگفتیم .ما میگفتیم مادر شوهره چرا باید اینجوری دل عروسشو بشکنه.کلا مادرم اینجوریه.یک مقدار محفوظات ذهنی داره که در برابر تغییر مقاوم هست.خانوادگی هم اینجورن.مثلا اهالی شهرای دیگه رو خوب نمیدونه.بعضی شغل هارو بد میدونه.ازدواج فقط مدل سنتی را میسنده.سعی میکنه تو فامیل نذاره کسی نفهمه که دخترای من باعشق ازدواج کردن.هرکی که وضع زندگیش متوسط باشه مخصوصا خونه نداشته باشه بهش میگه کاسیپ(ندار)بعد تو حرفاش میگه کاسیپ عقل ندارهکاسیپ ادب ندارهکاسیپ دخل وخرجشو نمیدونه.کاسیپ چرا باید فلان چیزو میخرید۹۹واقعا از طرز فکرش خوشم نمیاد .خوبه ما به اون نرفتیم.این همسایه دوسال پیش اومده خونه مامانم .همون اولش به مادرم گفته مادر همسرم مخالف ازدواج ما بود.وهیچوقت هم حاضر نشده منو ببینه وعروسیمون هم نیومد .حالا مادر خانم مااز کجا نتیجه گرفته که این پسره حیف شده نمیدونم.من هیچکدام را نه دیدم ونه میشناسم ولی یک مادر چجوری میتونه به زندگی پسرش آسیب بزنه.بالاخره این قطع رابطه حتما تو زندگی پسرش اثر داره دیگهدختر شااااه پریون هم ک باشی تو بالاترین مقام علمی هم ک باشی دنیا هم رو سرت قسم بخوره و...بازم بعضی مادر شوهرای نا آگاه معتقدن ک پسرشون خیلی حیف شده وسعی میکنن حت, ...ادامه مطلب

  • سر درگم

  • بعداز یک هفته مهمون بازی ودور همی امروز تو خونه تنها بودم کلی کار توفکرم بود که انجام بدم ..میخواستم پیاده روی برم ..برای پیگیری پرونده ای بیمه تکمیلی برم ..به ترلان سر بزنم..دندانپزشکی برم ..کلی هم کار تو خونه داشتم ..نمیدونم چرا حتی یکیش هم نشد انجام بدم.حتی نشد استراحت کنم همش تو خونه دور خودم چرخیدم .حتی ناهار هم درست نکردم .خوبه دیروز که خونه خواهرم بودیم غذا داده بود واونو گرم کردم وخوردیم..خدا کنه فردا روز پر انرژی تری باشه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عروسی ته تغاری جونم

  • سلام دوستان گلمببخشید نتونستم ادامه سفرنامه را بنویسم.از وقتی از ترکیه برگشتم مشغول تدارکات عروسی آیسان جونم هستم.گرانی از یک طرف وپیدا نکردن جنس خوب واقعا کار تهیه جهیزیه را برامون سخت کرده بود .یعنی بعضا جنس هم بود ومغازه دارها بهانه میاوردن وقصد فروش نداشتن.ولی به هر زحمتی بود خونه عروس خانم را مهیا کردیم وامشب عروسی داریم.راستی دخترم جای دوری نمیره وطبقه اول خونه خودمون میان.انشالله همه جوونای سر زمینم خوشبخت ودر آرامش باشن. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سیزده بدر

  • نوروز 98 هم با همه خوشیها وناخوشیها به پایان رسید .امسال شروع خوبی نداشت وهمش پر بود از اخبار ناگوار از نقاط مختلف کشور عزیزمون. امیدوارم که روزها وماه های آینده شاهد خبر های خوب باشیم. امیدوارم دلتون, ...ادامه مطلب

  • ۱۶ شهریور عروسی

  • ما الان تو راهیم.داریم میریم بررسی از مرجع عروسی طبق کپی رایت پسر ترلان جون..دیروز چهارشنبه ۱۴ ام از ارومیه حرکت کردیم وشب در تبریز خوابیدیم وصبح زود حرکت کردیم.وانشالله بعد از ظهر میرسیم. بررسی از مرجع عروسی طبق کپی رایت هم فرداس.دختر سومی وهمسرش وآیسان هم هستن.خدا قسمت خوانندگان مجرد وبچه های دوستان خواننده هم بکنه., ...ادامه مطلب

  • مراسم چهلم

  • مراسم چهلم در شهر ما اینجوری که قبل از ظهر مریم سرمزار بعداز خواندن قرآن وعزاداری فاتحه برمیگردی....برای ناهار معمولا مهمانان از قبل دعوت شده مریم غذاخوری...بعد از ناهار هنوز در مسجد بازم مجلس ترحیم داریم ...یعنی کل روز به مراسم میگذره....امروز زندایی میگفت که یکی از دوستام باباش فوت شده بود نه مجلس ترحیم گرفتن ..نه سرخاک رفتن..فقط غذاخوری...نخواستن مردم اذیت بشن...یعنی عیرمستقیم میگفت که دارید اذیت میکنید دعا کنید بیام از مراسم عروسی شهرمان بگم، خدا یا شکرت برا داده هات,مراسم چهلم,مراسم چهلم پاشایی,مراسم چهلم مرتضي پاشايي,مراسم چهلم پاشايي,مراسم چهلم مرتضی,مراسم چهلم همسر بنیامین,مراسم چهلم نسیم حشمتی,مراسم چهلم عسل بدیعی,مراسم چهلم مرتضی پاشای,مراسم چهلم مرتضی پاشایی ...ادامه مطلب

  • مراسم عقد

  • سلام دوستای گلم .دلم براتون خیلی تنگ شده بود....ولی هم وقت نداشتم وهم لب تابم همچنان خرابه... همانطور که خواهرم زحمت کشیده بود وبراتون گفته بود پنجشنبه گذشته چهارده مرداد جشن عقد و نامزدی دخترم بود...اینروزها با بالا رفتن هزینه ها در شهر ما معمولا نامزدی را خیلی ساه برگزار میکنن..ولی من نسبتا مفصل میگیرم...در شهر ما عقد ونامزدی تقریبا مترادفه...یعنی نامزدی بدون عقد نمیشه...ما هم  چون چند روز قبلش عقد کرده بودیم..عاقد بصورت صوری اومد وخطبه خوندوفیلم گرفتن...بعد از رفتن عاقد،دیجی که یک خانم مسیحی بود ودر عقد دخترای بزرگترم هم اومده بود شروع به کار کرد ورقص وپ,مراسم عقد,مراسم عقد ایرانی,مراسم عقد ايراني,مراسم عقد محضری,مراسم عقدکنان ایرانی,مراسم عقد در محضر,مراسم عقد سام درخشانی,مراسم عقد کنان,مراسم عقد صبا راد,مراسم عقد در ماه عسل ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها