عروس دهه شصت

متن مرتبط با «ملکه» در سایت عروس دهه شصت نوشته شده است

درگذشت شوهر ملکه

  • همسرم زیاد درباره کودکیش واز دست دادن پدرش ورفتار ناپدری باما حرف نمیزد.اتفاقا تعریفش هم میکرد که ما هم احترامش کنیم.مادرشوهرم زن با سیاستی بود حتی کاری کرده بود که اقوام پدری همسر هم ناپدری را محترم میدانستن.ولی در واقع اون یک ادم پول پرست وبداخلاق وطمع کار بود.همسرم را از سنین نوجوانی از خونه بیرون کرده بود واون وبرادر کوچکش در یک اتاق زیر شیروانی مانند خونه پدری ،زندگی کرده بودن.ولی بعداز ازدواج ماها وقتی که دید وضع اینا بهتر شد ،با ماها رفت وآمد کرد وهمش تلپ میشدن خونه ما ..حالا اینا هم گذشت وپسرشون چه کلاهی سر همسرم گذاشت وچه اختلافاتی که نشدوما از سال نود با اینا قطع رابطه کردیم.فقط مراسم مادر شوهرم رفتیم .سال نود وپنج که مادرشوهر فوت کرد چتد ماه بعد رفت یک زن متولد ۴۰ گرفت ..دیگه ما ندیدمشون..تا اینکه بعدازدوسه ماه بیماری چند روز پیش از دنیا رفت. البته قبل از اون هم دو سه سالی بود آلزایمر داشت.دو پسر ویک دختر داره،که من فقط با دخترش در ارتباط هستم.از اونجایی که این دختر با برادراش قطع رابطه هست از من خواست روز خاکسپاری کنارش باشم.دیگه نتونستم به حاجی بگم .چون اگه میگفتم مخالفت میکرد.وبدون احازه حاجی رفتم مراسم.البته فقط خاکسپاری.خدا کنه بو نبره.اختلافشون اینقدر ریشه دار هست که دختره برای خودش تو خونه مراسم گرفت ومسجد نرفت.میترسیدم حاجی اینم نره .فقط مشکی نپوشید ومنم زیاد سربه سرش نذاشتم .ترسیدم لج کنه .به یک پیرهن تیره رنگ بسنده کردیم.اونجا هم اولش رفت نشست بالای مجلس وپیش صاحب عزا ننشست،ولی اواسط مجلس جاشو عوض کرد.کلا چون آدم بد دلی بود مجلسش خیلی خوار وخفیف بود.حالا ما که مسجد را ندیدیم ولی از نظر تجملات دخترش کم وکسر نذاسته بود ولی مهم اینه که همه بگن حیف شد چه آدم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها