تهران

ساخت وبلاگ

دختر بزرگم چند ماهی هست که منتقل شدن تهران.منم خیلی دلم میخواست که بیام از نزدیک خونه وزندگی تازه شون را ببینم.از روز شنبه با همسر اومدیم وتهران هستیم.کلا من زیاد تهران نیومدم ولی همیشه اینجارو دوست داشتم ودارم رو همسر کار میکنم که حالا که میخوای سرمایه گذاری کنی به جای ترکیه اینجا خونه بخر.

متاسفانه از روز دوم که اومدیم نوه کوچولوم تب داره وبیحاله واحتمالا ویروس وارد بدنش شده و درگیر اونیم.

یک شب رفتیم دریاچه شهدای خلیج فارس ویک شب پل طبیعت وبقیش به خاطر بچه خونه هستیم..تاسوعا وعاشورا را هم پیاده رفتم ودسته های عزاداری را دیدم ویه بارم قسمت شد وسر کوچه غذای نذری گرفتم،.

تو پست قبل از داییم پرسیدید.

داییم سال ۶۱ مفقود الاثر شد یادمه من باردار بودم ..تا سال ۷۸ هیچ خبری ازش نبود.در اون سال گفتن پلاکش را پیدا کردن.ولی زنداییم بنا به دلایل مالی انکار کرد وگفت شوهر من زنده هست وبرمیگرده واون پلاک با بقایای پیکر شهید را بی نام دفن کردن .

ولی ما اونو قبر داییم میدونیم وبراش فاتحه میخونیم.

زندایی میخواست هم به مادر شهید ارث نده وهم از مادربزرگم که اموال زیادی داشت ارث ببره.

عروس دهه شصت...
ما را در سایت عروس دهه شصت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarrinpur94o بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 3:26