سفر همسر

ساخت وبلاگ
دوستان عزیز از اینکه نگرانتون کردم خیلی عذر میخوام .از همه دوستانی که با کامنتهای خصوصی وعمومیشون ابراز همدردی کردن ممنون هستم.اوضاع تغییری نکرده یعنی نه قابل حل هست (البته از نظر من)نه دیگه میتونه بدتر از این بشه..فقط دلم را به این  خوش میکنم که شاید یک حکمت الهی در این مسله هست.

 

امروز درست ده روز میگذره همش روزها را وپنجشنبه هارا میشمارم ومبدا همه چیز برام شده اون روز..چند روز پیش به خواهرم میگفتم حال سیل زده هایی را دارم که به یکباره سیل کل زندگیشون را شست وبرد..اونم گفت خدا نکنه ناشکری نکن وزبونت را گاز بگیر

متاسفانه گریه هم نمیتونم بکنم.فقط چند روز پیش طرف صبح بود وعصر جدید را نشون میداد وخانمی نقش مادر جوانی را بازی کرد که پسرش در جنگ مفقودالاثر میشه وهمه را تحت تاثیر قرار داد..منم یاد بد بختی خودم ودایی مفقودالاثرم افتادم ویک دل سیر گریه کردم.

اون روزی که اون تفاق افتاد حاجی داشت میرفت که ارز بگیره وهفته بعدش بره ترکیه ونشد دیگه..

روزهای بعدش حواسش نبود تا این که اون که روزی که ت ر ا م پ اعلامیه داد وارز یه دفعه رفت بالا یادش اومد که واویلا دو روز دیگه باید بره وبا عجله وخیلی گرون (حتی گرونتر از بازار)ارز تهیه کردوفرداش ارز برگشت سر جای خودش وما کلی ضرر کردیم .یعنی هر چی در جریان خرید وفروش خونه سود کرده بود همش باد هوا شد.

هردو اعصابمون خراب بود ودعوایی هم کردیم وبهش گفتم سر پیری ترکیه رفتنت چیه واونم به تو چه ووبحث وبحث وکم مونده بود کار به کتک کاری بکشه ..یعنی یکی دوتا مشت هم حواله شد ولی جا خالی دادم[خنده]

حالا هم تو تر کیه هست و انگار نه انگار با دعوا رفته ،روزی چندین بار با واتس آپ تماس میگیره واز خونه هایی که دیده حرف میزنه .منم که ازم بپرسن احساست چیه میگم هیچ..

فقط خدا کنه کلاه سرش نذارن که تو این اوضاع مشکل دیگری به مشکلات اضافه نشه..

عروس دهه شصت...
ما را در سایت عروس دهه شصت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarrinpur94o بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 27 فروردين 1398 ساعت: 10:24