پایان ماجرا.

ساخت وبلاگ

فردا ساعت ۱۲ونیم میریم دفتر خونه.وکیل به من گفته تو نیا.چون موقع آوردن جهاز مادرش با حرفای بیرطش عصبیم کردو حالم بد شد .

خواهش میکنم اگه اطلاعاتی در این مورد دارید تا شب برام بنویسید..تنها بفرستم دخترمو اشکالی نداره.؟البته باباش ودوتا از فامیلا هستن..

اونا گفتن ما وکیلمون را میفرستیم.هرقدر گفتم ماهم نیاییم و وکیلمون بره گفتن نمیشه وزوجه حتما باید خودش بره.

ولی من تو نت دیده بودم که میشه وکیل فرستاد..

دوستای گلم فردا ساعت ۱۲ونیم برام دعا کنید که بدون مشکل ودردسر تموم بشه.

راستش گاهی خیلی نفرینشون میکردم .ولی حالا دیگه تصمیم گرفتم فقط دعا کنم برای عاقبت بخیری دخترم ودیگر بچه هام و خواهرزاده ام وهمه  جوونایکشورم ودنیا.مخصوصای جوونای اینجا.

امیدوارم اینجا فقط از خبرای خوب بنویسیم برای همدیگه.

راستی فردا تولدم هم هست..۵۸ پاییز را پشت سر گذاشتم و زمستان پیش رو ۵۹مین زمستان زندگیم هست.از خدا برای همتون آرامش وسعادت آرزو میکنم.

 

عروس دهه شصت...
ما را در سایت عروس دهه شصت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarrinpur94o بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:26